Damoon

وبلاگ یک مهندس صنایع

Damoon

وبلاگ یک مهندس صنایع

من به تنهایی....

من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی ‌آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم

من در این شب که بلند است به اندازه حسرت
زدگی
گیسوان تو به یادم می آید
...
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت
زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
...
چشم تو
چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به
وارستن عمر ابدی می سپرد
تو تماشا کن
که بهار دیگر
پاورچین پاورچین
از
دل تاریکی می گذر
و تو در خوابی
و پرستوها خوابند
و تو می اندیشی
به بهار
دیگر
و به یاری دیگر
نه بهاری
و نه یاری دیگر
حیف
اما من و تو
دور از هم می پوسیم
غمم
از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است
دیگر از من
تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا این دریا
پر خواهم زد خواهم
مرد
غم تو این غم شیرین را
با خود خواهم برد
...

حمید مصدق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد