Damoon

وبلاگ یک مهندس صنایع

Damoon

وبلاگ یک مهندس صنایع

برگردان یک شعر ترکی

کنار کوهها، این سربلندان،
پر از چشمه، پر از آب غزلخوان.
سواری مرده و در ماتمش ابر
زند شیهه، میان برق و باران
سحر آمد سواری از بر دشت
دمی جولان گرفت و تند بگذشت.
چو مهتاب سحرگاهان شفق ریخت
چو خورشید شبانگاهان بدر رفت.
نشسته برف سنگین روی کهسار،
لطیف و نرم همچون خواب جوبار.
مرا نااهل گوری کنده دل تنگ
برش دیوار خنجر، بسترش خار.
میان غم بزن لبخند هر دم،
بزن حرف و بزن لبخند در دم.
دلا؛ لبخند تو چون آفتاب است
اگر مردی بیفشان نور بر غم.
شکفتم نرم ـ نرمک، گل شدم من،
جوانه بستم و سنبل شدم من.
به گلشن بی زبان بودم، ز هر گل
ورق ها خواندم و بلبل شدم من

از یک دوست

نظرات 2 + ارسال نظر
عابد یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:50 ب.ظ http://negaheman.blogsky.com/

سلام دامون جان
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی ...
شعر زیبایی بود کاش میشد شعر ترکی اصلی آن را به همراه خواندن بسیار زیباتر شما که از هر آذری زبانی قشنگ تر شعر ترکی را می خواندی کنار این شعر گذاشت ...
یاد روزهای خوش گذشته بخیر ...
به امید دیدار ...

عابدین عزیز
سلام
سلامی دوباره ُ دوباره و هزار باره
دلم برای شما و علی خیلی تنگ شده .....
امیدوارم همیشه در زندگی سربلند و شاد و سلامت باشید
دوستدار همیشگی شما... آرزومند آرزوهایتان
دوست کوچک شما دامون

سمیه چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:32 ق.ظ http://bia2alachigh.blogfa.com/

سلام .
مرسی از اینکه به وب من اومدی. شعر هات حال غریبی داشت. خیلی خوشم اومد.
من شعرهام رو زیاد تو وب نمی نویسم. ولی گاهی به من سر بزن و نظرت رو بگو
خوشحال میشم .
مرسی
خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد